کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۷: صبا که شام و سحر مشکبار می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبا که شام و سحر مشکبار می آید ز چین طره آن گلعذار می آید در آمدم بچمن چون نسیم در گلزار ز باغ سرو چمن بوی یار می آید حبیب از دل ما همچو ماه سر بر زد بسان گل که هم از جان خار می آید گلی است کز لب آن عندلیب مینالد اگر چه ناله بلبل هزار می آید ز عین ما نظری کرد روی خود را دید به خویش گفت که غیرم چکار می آید به پیش طلعت خورشید چونکه لاشرقیست غبار چشم برد سرمه وار می آید هزار پرده اگر هست روی آن مه را چو آفتاب عیان در کنار می آید ز غار سینه کوهی برون مشو جانا نشین که همدمت آن یار غار می آید کوهی