کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۵: ماه روی تو مرا نور بصر میگردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماه روی تو مرا نور بصر میگردد حسن آن یار هم افزون ز نظر میگردد بهوای لب و دندان تو ای جوهر جان اشکم از دیده دل نور بصر میگردد تا حدیث لبت ایماه گرفتم بزبان کام وجانم همه پر شهد و شکر می گردد دل دیوانه ما ذره صفت بی سروپا پیش خورشید رخش زیرو زبر میگردد سالکان ره تحقیق نخوانندش مرد هر که در بادیه عشق بسر میگردد تا نهادی تو سر زلف چو چوگان بر دوش دل چو گو در خم آن ترک پسر میگردد از لب لعل روان بخش بتان ای کوهی کام آن یافت که در خون جگر میگردد کوهی