کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵: دیده ام آن ماه را در نیم شب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده ام آن ماه را در نیم شب گفته ام الله اکبر نیم شب وه چه شب بود آنکه در یکدم رسول رفت او از چرخ برترینم شب خواند حق بر مصطفی از روی سر مصحف و دیوان و دفتر نیم شب هر که چون مه شد کدای آفتاب یافت از خورشید زیور نیم شب بود آنشب نه فلک از بوی عود سینه پر آتش چو مجمر نیم شب برتر از سدره نمی شد جبرئیل گفت میسوزد مرا پر نیم شب هر که را باشد مراد از روز وصل می شود بی شک میسر نیم شب حق چو او را گفت ما زاغ البصر تا به حضرت رفت یکسر نیم شب سر برآرد بر فلک چون ماه نو آنکه بنهد بر زمین سر نیم شب دید کوهی در اشک چشم خویش دیده را دریای گوهی نیم شب کوهی