کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۵: ما ذرهایم پیشت ای آفتاب جانها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما ذره ایم پیشت ای آفتاب جان ها خوردم قسم به رؤیت و اللیل و الضحهیا او را که علم قاصر از کنه ذات پاکست سبحان من عرفنا ذکر زبان اشیا خوانندگان قرآن جز لفظ می ندانند عمری به سر دویدم اندر میان قرا در مکتب خیالت خوانند ابجد عشق گر فاضلند و کامل گر ناقصند و دانا از آه ما سحرگاه آتش به عالم افتاد مرغان کباب گشتند در باغ آشیان ها در دیده ها نشینی تا روی خود ببینی گفتی حکایت خود در کام و در زبان ها تو جان جان جانی در منزل خیالت چون آفتاب رفتی در جوف آسمان ها گفتی به سوی ما آی بگذر ز دین و دنیا از حضرت تو آید بر گوش و جان نداها جانم بسوخت از غم ای پادشاه اعظم کوهی خسته دل را دریاب یا الها کوهی