ظهیر فاریابی
قطعه های فاریابی
شمارهٔ ۳۶: خداوندا من آن جراح عمرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خداوندا من آن جراح عمرم که دایم هفت عضوم ریش باشد ز من رادی و دینداری نیاید چو گیتی زُفت کافر کیش باشد توانگر تر کسی کو را بجویی درین عهد از وفا دردیش باشد در شادی درین دوران که ماییم دل مرد محال اندیش باشد "نسیبی"گر زمن پیش است و بیش است سلیم است این بهل تا پیش باشد چو مهر از پس برآید آدمی را حقیقت دان که سایه بیش باشد مرا زان شعر آبادان چه طیره که پانصد رخنه در معنیش باشد به تیری دوزم او راکش ز رفعت کمر شمشیر جوزاکیش باشد ز زنبوری نیم کمتر که بروی دم و دم جای نوش ونیش باشد قمر با گل سخاوتها کند لیک بسا ظلما کزو برخیش باشد چو جای من نمی دانند قومی که ایشان را سمن چون غیش باشد اگر دستوریی یابم به هنگام چنان دانم که جای خویش باشد ظهیر فاریابی