سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه یی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ای نقش پای من ندیده آستان خانه ای دامن زلف تمنا کی به چنگ آید مرا نی زبان گفت و گو و نی اصول شانه ای ساغر خود می برم پیش حباب از سادگی تر نمی گردد ز دریاها لب پیمانه ای بر در ارباب دولت نیست غیر از گردباد پشّه ای بیرون نمی آید ز مهمانخانه ای جود حاتم بر زبان سایلان گر بگذرد می رسد در گوش این دون همتان افسانه ای ای ز خود غافل مکن از اهل دنیا آرزو کل دهند این طفل طبعان سنگ بر دیوانه ای در دهان مردم غافل زبانِ هرزه گوی جغد بی بالی ست افتادست در ویرانه ای می روند آش خدایی گفته اهل روزگار گر برآید دود آهی از درون خانه ای خوشه چینان خرمن ناموس را آتش زنند از دهان مور اگر ناگاه افتد دانه ای سیدا پا از بنای خلق کوته کرده ام می نماید پیش چشمم آسمان ویرانه ای سیدای نَسَفی