سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه افتاده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل از خود رفته شوری بر من دیوانه افتاده به جستجوی این طفل آتشم در خانه افتاده گذر آن ماهرو را بر من دیوانه افتاده به پابوسی سرم بر آستان خانه افتاده کجا آن شمع بی پروا نظر بر حالم اندازد که دلها در رهش چون مرده پروانه افتاده ز جوش بوالهوس از کوی او بیرون کنم خود را که این کشور به دست مردم بیگانه افتاده به جستجوی زلف او شکسته تا کمر پایم به دامنگیریش دستم جدا از شانه افتاده به حرف آشنا هرگز دلش مایل نمی گردد بتی دارم که طبعش از سخن بیگانه افتاده فلک ای سیدا هرگز به کام من نمی گردد ز دست کوته ام عمریست این پیمانه افتاده سیدای نَسَفی