سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی تو نسیم صبح فرورفت در کفن بی تو شکسته چنگ و قدح سرنگون و تیره چراغ رسیده است بلایی در انجمن بی تو ز رفتنت به خود آسودگی نمی بینم مرا ز بیضه بود تنگتر وطن بی تو غم فراق تو انشا نمی توانم کرد گره شده به زبان قلم سخن بی تو ز دوریی تو شدم بر هلاک خود راضی به پای تیشه نهم سر چو کوهکن بی تو نفس چو غنچه کند در حریم دلتنگی مراست خانه صیاد پیرهن بی تو بنفشه خار و چمن خشک و سبزه بی مقدار پریده رنگ ز گلهای یاسمن بی تو ندیده بی تو رخ باغ روی خندیدن نهاده غنچه گل مهر بر دهن بی تو چو غنچه خاطر جمعی بود تو را این بس نشسته ام به دل پاره پاره من بی تو نهاده شیشه علم بر مزار پروانه به شمع میکده فانوس شد کفن بی تو چو سیدا دلم آورده رو به ویرانی بیا بیا که خراب است حال من بی تو سیدای نَسَفی