سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد بهار و فیض نسیم بهار کو گل کرد داغ بر جگر و لاله زار کو ای بوی پیرهن چه خبر از عزیز مصر ای آهوی خطا نفس مشکبار کو ای کوهکن ز کوهکنی چیست حاصلت عمرت به سر رسید و تو را مزدکار کو گلشن شکفت و سبزه دمید و خزان رسید ای عندلیب در دل تو خارخار کو بی دردسر نشاط میسر نمی شود در ساغر زمانه می خوشگوار کو ای کهربا مطیع تو گردید کهکشان از بی زری تو را به جهان اعتبار کو دریادلان به کس دم آبی نمی دهند در کاسه صدف گهر آبدار کو داریم چشم لیک درو نیست قطره یی ما را چو ابر گریه بی اختیار کو ای سیدا رفیق خدا کس به دهر نیست جز سایه همرهی به من خاکسار کو سیدای نَسَفی