سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو با جبهه شکسته بلبل نیاز کو دست تهی ز خانه برآمد چو سبزه شیخ آزاده را چو سرو زبان دراز کو بلبل ز باغ رفت و زغن گشت جانشین در گوش ساکنان چمن امتیاز کو آهو به یک نظر دل مجنون کباب کرد در چشم دلبران جانگداز کو شبنم ز روی بستر گل گشت ناپدید چشمی که خفته بود به بالین ناز کو درهای خیرگاه بوبستند اهل جاه ای چرخ سفله حاتم مسکین نواز کو مرغان بیضه سر به ثریا کشیده اند بر دست حادثات فلک شاهباز کو زلفی که دل به سلسله او حقیر بود می کرد پا به جانب مهمان دراز کو ای دل بیا که مسجد و میخانه شد خراب با میکشان نیاز و به زاهد نماز کو ای سیدا مجوی دوا از طبیب شهر ما را به جز خدای جهان چاره ساز کو سیدای نَسَفی