سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو نمایدم به نظر کام اژدها بی تو ز رفتن تو جنون روی بر من آورده به کوه و دشت گریزم ز آشنا بی تو ز دوریی تو اسیرم بکنده زانو مقید است به زنجیر دست و پا بی تو ز پشت کلبه من آفتاب می گذرد رمیده است ز کاشانه ام ضیا بی تو کنند خنده به ناکامیم گل و غنچه ز عندلیب به گوشم رسد نوا بی تو فرو رفتن تو شده غنچه خسپ لاله و گل نکرده است چمن سینه بر هوا بی تو ز گریه خانه به سیلاب دادم و رفتم ز سوز دل زدم آتش به بوریا بی تو چو سایه از ته دیوار خود نمی جنبم نمی روم من بیچاره هیچ جا بی تو بهر زمین که گذارم قدم بسر غلتم خورم ز گردش افلاک پیش پا بی تو مرا اگر به تماشای لاله زار برند بود به دیده من دشت کربلا بی تو به فکر خواب سرم تا به روز می گردد شدست بالش من سنگ آسیا بی تو فراق تو زده آتش به ساکنان چمن نهاده اند چو گل سینه بر هوا بی تو به سیدا نظر ای لاله رو نمی سازی گرفته چهره او رنگ کهربا بی تو سیدای نَسَفی