سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن پشه گیرم گرد ساقی از شراب خویشتن آرزوی صبح همچون شمع چشمم را گداخت سوختم در انتظار آفتاب خویشتن بی قرار بسمل تیغ خودم جان می دهم گشته سیماب را از اضطراب خویشتن صرف کردم عمر خود با دوستان منقلب ریختم در شیشه ساعت گلاب خویشتن پیش مرگ خویش چون پروانه کردم بزم را چشم تا چون شمع پوشیدم ز خواب خویشتن حلقه بر درهای کوی اغنیا دست رد است سایل از زنجیر می یابد جواب خویشتن چشم نگشایم نگیرم یوسفی تا در کنار بس که هر شب گرگ می بینم به خواب خویشتن سیدا از بس که دارم داغ بر بالای داغ از نمک می ریزم آتش در کباب خویشتن سیدای نَسَفی