سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی تو امشب بس که احوال خرابی داشتم از تهی آغوش خود پیچ و تابی داشتم پیکرم می جست همچون نبض بیماران ز جا تا سحر چون موج سیماب اضطرابی داشتم آتشم افسرده روی و در چراغم نم نبود بی جمالت خانه بی آب و تابی داشتم اشک می پاشید بر اطراف مژگانم نمک گاه می گفتم به چشم خود که خوابی داشتم هر چه می کردی تو امشب بود کارم پیروی هر چه می گفتی زبان بی جوابی داشتم می شمردم هر زمان داغ شب بگذشته را تا به وقت صبح با خود سر حسابی داشتم در خیال خط رخسار تو هوشم رفته است گر چه در ظاهر به پیش رو کتابی داشتم چون نگرید خون به حالم روز و شب ای سیدا در کنار خویش ماه و آفتابی داشتم سیدای نَسَفی