سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی تنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بس که چون شبنم سری دارد به عریانی تنم همچو گل پیچیده بر گرد کمر پیراهنم رحم می آید بر احوال سپندم شعله را برق را دست تعدی کوته است از خرمنم دستم از بی اعتباری پای خواب آلوده است پایم از بی قوتی سیلی خورد از دامنم سرو گلشن آستین افشانده آه من است طوق قمری فوطه زاری بود در گردنم تیره بختم با من افتاده کس را کار نیست نردبان دود آه پشت بام گلخنم گر چه چون سروم درین گلشن لباسی داده اند تا به زانو آمده از نارسایی دامنم در کمند وحدتم از کثرت ایمن گشته ام نقطه پرگار و همم در حصار آهنم از لباس عاریت یارب خلاصی ده مرا بند در چاک گریبان است دست و گردنم کلبه من سیدا رنجیده است از ماهتاب بگذرد پوشیده چشم خود چراغ از مسکنم سیدای نَسَفی