سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم دست پرورد فغانم خانه زاد بلبلم حاصل من نیست در ایام غیر از پیچ و تاب در بیابان گردبادم در گلستان سنبلم زردرویی می کشم از دست خشک خویشتن پنجه برگ خزانم شانه بی کاکلم جوش اشکم سینه بر غم می نهد افلاک را موج سیل نوبهارم سیلیی روی پلم ارغوان زاریست از خون سیدا مژگان من ملک هندم تیره بختی دیده شهر کابلم اشک چشمم بی رخت امشب گره شد بر دلم بوی خون می آید از لبهای خشک ساحلم گر به دریا رو نهم گرداب گردد گردباد در چمن سازم وطن گردد بیابان منزلم ماهتاب از کلبه ام چون تیره بختان بگذرد شمع انگشت ندامت می شود در محفلم از زمین من نمی روید گیاهی جز سپند خوشه من برق و خرمن آه و آتش حاصلم سیدا امروز زنم در بحر اهل جود نیست می رود اکنون به خشکی کشتی دریا دلم سیدای نَسَفی