سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افتاده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امشب از مستی به پای خم چو خشت افتاده ام عشرتی دارم که گویا در بهشت افتاده ام از پس آئینه می کردم تماشا عکس را بس که دور از امتیاز خوب و زشت افتاده ام از توکل میر سید از غیب رزقم بی حساب روزیم شد تنگ تا در فکر کشت افتاده ام خانه ام در فکر آن نقاش شد بتخانه یی دیده ام تا صورت او در کنشت افتاده ام هر چه پایم کرده بود امروز دادندش جزا سیدا اکنون به فکر سرنوشت افتاده ام سیدای نَسَفی