سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز این جفا جوی بود بر سر بیداد هنوز آب شد آئینه و تشنگیش دفع نشد آتشی هست ازو در دل فولاد هنوز دور از گردن من طوق غلامی نشود می شوم بنده او ناشده آزاد هنوز غنچه اش گل شد و برگ گل او رفت به باد می کند بلبل ما ناله و فریاد هنوز بیستون را چه گنه بود که افگند ز پا می سزد تیشه کند جور به فرهاد هنوز عمر خورشید فلک شد به جهان گردی صرف پی نبردست به سر منزل آباد هنوز می رسد فیض به اهل طلب از اوج کریم خاک حاتم به گدایان کند امداد هنوز از قفس گر چه به صد حیله برون آمده ام می برم آرزوی خانه صیاد هنوز کشتی و سوختی و مشت غبارم کردی می دهد خاک مرا یاد تو بر باد هنوز هر چه در خانه ما بود حریفان بردند کعبتینیم و اسیر کف نراد هنوز سیدا خامه من گر چه سخنور شده است می کند پیرویی خاطر استاد هنوز سیدا اهل جهان بیدل و شیدا شده اند روی او گرچه ندیدست پریزاد هنوز سیدای نَسَفی