سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بود گرد او آغوش من پروانه همچون هاله بود کلبه ام می گشت چون پروانه بر گرد سرم شمع در کاشانه من شعله جواله بود رفتم امشب سوی مطرب تا دلی خالی کنم کاسه طنبور او لبریز آه و ناله بود ساغر خود دوش بردم سوی بحر از تشنگی بر لب دریا نظر کردم پر از تبخاله بود بر سر بالین دنیا دار رفتم روز مرگ چون نظر کردم به رویش مرده صدساله بود بر در ارباب دولت پا نهادم سوختم حلقه دروازه او شعله جواله بود سیدا گشتم شبی مهمان به دولتخانه یی نان او تر کرده در خون همچو داغ لاله بود سیدای نَسَفی