سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد غنچه بر شاخ هوا سنگ فلاخن باشد داغ در سینه گرمم چو نفس جا دارد منزل سوختگان گوشه گلخن دارد دیدن لاله کند تازه گل داغ مرا این چراغ از نفس سوخته روشن باشد قفس از آه گرفتار چه پروا دارد چه کند دود در آن خانه که روزن باشد نتوان برد از این دایره بیرون خود را همچو پرگار اگر پای ز آهن باشد خانه دل شود از گوشه نشینی روشن پای خوابیده چراغ ته دامن باشد هفت گردون شده از سیلی آهم نیلی آسمان در چمن من گل سوسن باشد سیدا شمع صفت انجمن آرای شوم در سر انگشتم اگر قطره روغن باشد سیدای نَسَفی