سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چار بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چار بود بر سر مژگان نگه خار سر دیوار بود هر چه گفتم تلخ گفتم هر چه خوردم بود زهر در دهان من زبان گویا زبان مار بود از دهان ساغرم می آمد امشب بوی خون پنبه مینا چو چشم داغم آتشبار بود گوش دل تا صبحدم بر حلقه در داشتم بر کف امید من زنجیر شام تار بود سوختم امشب ز بی تابی چراغ خانه را تا سحر از دست من پروانه در آزار بود چاک می زد دست کفر عشق بر دوشم لباس طوق پیراهن به گردن حلقه زنار بود کردم از بی طاقتی سودای آه و ناله گرم آستان خانه ام امشب سر بازار بود همچو قمری چشم من امروز قدقد می پرید سایه سروت در آغوش که امشب یار بود سیدا احوال من امشب چه می پرسی ز من بالش من طشت آتش بستر من خار بود سیدای نَسَفی