سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده اند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده اند روشنایی از چراغ اهل دولت برده اند نیست در عالم اثر از فیض عالی همتان از هوا گرمی و از آتش حرارت برده اند چشم یاری بسته اند از کار یکدیگر خواص روزگاری شد که از خویشان مروت برده اند کرده تا پای طمع آزادگان را بی قرار از نهال سرو بار استقامت برده اند بر گل آب و رنگ و بر بلبل نمی بینم نمک از اسیران شور و از خوبان ملاحت برده اند کی بود دور از وطن جای مسافر را قرار در چمن از چشم شبنم خواب راحت برده اند می کشند اول به محشر منعمان را در حساب تا چرا عیش جهان بیرون ز قسمت برده اند شبنم از گلشن تماشا می کند خورشید را امتیاز از صحبت صاحب بصیرت برده اند بر دوات غیر اهل فکر خون گرید قلم جانب زندان عزیزی را به تهمت برده اند کرده قمری سرو را در خانه پنهان چون ستون در چمن تا نام آن شمشاد قامت برده اند آن بت نقاش تا از خانه من رفته است بستر آسایش از پهلوی صورت برده اند شبنم از گل بهره ور ناگشته بیرون شد ز باغ از دعاهای سحرخیزان اجابت برده اند نیست آرامی درون سینه دل را سیدا لذت آسودگی از کنج عزلت برده اند سیدای نَسَفی