سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آید مرا بوی چراغ کشته زین فانوس می آید زده سیلی به روی نامه من دست اقبالش که قاصد با لب خشک و کف افسوس می آید نسازد برق همچون شمع مجلس گرم صحبت را کجا از مرغ دشتی جلوه طاووس می آید تبسم بر لب آید وقت رحلت غنچه خسپان را به گوش از خنده های گل صدای کوس می آید به گرد خاطر گنجینه داران غم نمی گردد از این ویرانه ها این جغد را ناموس می آید اگر چون سرو نام خود علم سازی به آزادی سرافرازی ز هر سو از پی پابوس می آید نباشد سیدا ربطی به هم زنار بندان را لب پرشکوه از بتخانه ها ناقوس می آید سیدای نَسَفی