سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کوه را افغانم آتش در جگر می افگند بحر را اشکم به گرداب خطر می افگند جود نیسان را چه باشد آبرو پیش صدف در عوض هر قطره یی او را گهر می افگند دلربایان می کنند از یکدگر کسب هنر گل ز طفلی غنچه را در فکر زر می افگند گوشه میخانه را زاهد به چشم کم مبین هر که آنجا پا نهد او را بسر می افگند از بد و نیک امتیازی نیست خورشید مرا پرتو خود را به هر دیوار و در می افگند چشم ما خو کرده چون یعقوب بر رخسار دوست کور گردد هر که ما را از نظر می افگند سیدا گر از لبش گویم حدیثی در چمن غنچه از گل پیش روی خود سپر می افگند سیدای نَسَفی