سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد تا به خون روی نشستیم دلش پاک نشد خط برآورد و به گرد دل عشاق نگشت طفل ما پیر شد و صاحب ادراک نشد گوش بر گفته من آن لب خاموش نکرد تا زبان در دهنم چون سر مسواک نشد روزیی سفله زر و سیم نگردد هرگز رزق گرداب به غیر از خس و خاشاک نشد حاجت خویش مبر پیش بلند اقبالان گره هیچ کسی باز ز افلاک نشد دل مگو آنکه چو گل سینه خود پاره نکرد بشکن آن دست که زو پیرهنی چاک نشد می شود نام هنرمند پس از مرگ علم دانه سر سبز نشد تا به ته خاک نشد در چنین فصل که می گل کند از نشتر خار پنجه ام سلسله جنبان رگ تاک نشد سیدا این غزل صایب شیرین سخن است صاف با ما دل آن شعله بی باک نشد سیدای نَسَفی