سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر در خانه آئینه آن روح روان آید به استقبال او در صورت دیوار جان آید گلوی خود به آب تیغ او صیدی که تر سازد مبارک باد گویانش حیات جاودان آید به گلشن گر کند آن سبز خط کاکل ربا سیری به دامنگیریش چون سایه سنبل موکشان آید دکان خود اگر از شهر بیرون برده بگشایم به سودایش ز ملک مصر چندین کاروان آید یکی را می کشد کلکم یکی را زنده می سازد نمی آید ز شمشیر آنچه از تیغ زبان آید کند همچون هما پرواز مرغ روحم از شادی اگر تیر تو را پیکان به مغز استخوان آید دل از صحبت ناراست طبعان روزگاری شد گریزان است چون تیری که بیرون از کمان آید رباط دهر جای خواب آسایش نمی باشد به گوشم هر دم آواز درای کاروان آید به کلکم سیدا بیعت نمی سازند گمراهان اگر هر روز بر من جبرئیل از آسمان آید سیدای نَسَفی