سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد کرد آشیان بلبلان را آسیایی یاد کرد آید از هر حلقه زنجیر آواز درا بس که در کوی تو گوشم تا سحر فریاد کرد دل درا آغاز محبت کرد کار خود تمام طفل من در تخته خوانی خویش را استاد کرد غنچه گل از نسیمی در گلستان تازه روست می توان ما را به اندک التفاتی یاد کرد از وصال شمع چون پروانه گردد کامیاب هر که ما را از برای سوختن امداد کرد گردش دوران کند خاکش به سر چون گردباد هر که اینجا تکیه بر دیوار بی بنیاد کرد مرغ کاهل طبعم از دام فلک بیرون نرفت عمر خود را صرف آب و دانه صیاد کرد عشق او ای سیدا دل را به درد غم سپرد این ستمگر ملک خود را وقف بر اولاد کرد سیدای نَسَفی