سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند چشم آهو را تماشاخانه بلبل کند جوش سودایم اگر چون گردباد آیم به رقص پیچ و تاب من بیابان را پر از سنبل کند نافه را ریزد به راه کاروان گردباد گر نسیم مشک چین سودا به آن کاکل کند می کند پهلو تهی از آه مظلومان فلک سیل چون پر زور افتد رخنه ها بر پل کند کی کنند از یکدگر همپیشگان پستی قبول دعویی گردنکشی زلف تو با کاکل کند عاشق و معشوق را از هم جدایی مشکل است محمل خود را گل از بال و پر بلبل کند ماتم پروانه را پنهان چه داری سیدا از زبان شمع بی تابانه آخر گل کند سیدای نَسَفی