سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا گردد چو کشتی پر شود از آب گرداب فنا گردد نوید وصل فارغ می کند از ناله عاشق را جرس را چون گره از دل گشاید بی صدا گردد نباشد خواب آسایش به گلشن چشم شبنم را نه بیند روح راحت هر که از منزل جدا گردد به بستان از شجرها تاک دارد سرفرازی ها بلند اقبالی دوران نصیب دست وا گردد به کوه از کهکشان هر روز این آواز می آید ز دوران لعل بیند زدروی کهربا گردد اگر چین جبین از روی خود چون غنچه برگیری ز عکس چهره ات آئینه باغ دلگشا گردد به تقوی دست ده از نفس ظالم تا شوی ایمن ز سگ آزارها بیند گدا چون بی عصا گردد نخواهم ریخت از کف دانه زنجیر سودا را ز سنگ کودکان گر بر سر من آسیا گردد به شبنم سیدا هر صبحدم خورشید می گوید زمین و آسمان فرش ره بیدست و پا گردد سیدای نَسَفی