سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید ز شمع صحبت این قوم بوی دود می آید نمی بینم با اهل جهان از بس که آهنگی نوای مختلف از بزم چنگ و عود می آید ز چشم امتیاز خلق نور معرفت رفته متاع خویش هر جا می برم بی سود می آید جفاهایی که از دنیاپرستان است بر سایل کجا بر حق ابراهیم از نمرود می آید به سنگ خاره نان اهل دولت می زند پهلو گدا پیوسته با لبهای خون آلود می آید درین ایام بربستند درهای اجابت را دعا دست تهی از کعبه مقصود می آید نباشد سیدا ربط به هم دیرآشنایان را علامتهاست پی در پی قیامت زود می آید سیدای نَسَفی