سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۴: رفتی و از رفتنت مرهم ز داغم رفته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتی و از رفتنت مرهم ز داغم رفته است رنگ و بو چون شبنم از گلهای باغم رفته است غنچه ام چشم از تماشای چمن پوشیده ام بی رخت سیر گلستان از دماغم رفته است آن که می گویند او را در بیابان گرد باد روح مجنون است از بهر سراغم رفته است بی عصاکش کی رود پروانه سوی خانه ام تا تو رفتی روشنایی از چراغم رفته است ساغر من چون دهان روزه داران است خشک آب آسایش ز لبهای ایاغم رفته است جستجو را پا به دامان رضا پیچیده ام مژده امیدواری از سراغم رفته است سنبل زلف تو تا کردست سرگردان مرا آرزوی روغن گل از دماغم رفته است آن پری رو سیدا تا از چمن غایب شدست بوی گل دیوانه وار از کوچه باغم رفته است سیدای نَسَفی