سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۴: دل مرا با داغ آن ناآشنا پیچیده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل مرا با داغ آن ناآشنا پیچیده است طفل بدخوی من آتش در قبا پیچیده است مور خط زنجیر تا در پای زلف افگنده است دود سودا بر دماغ اژدها پیچیده است عشق اگر خواهی برو دست از حیات خود بشوی موج این دریا به گرداب فنا پیچیده است تا قبای غنچه را سودای زلفش پاره کرد خار در پیراهن باد صبا پیچیده است من کیم تا سایه اقبالش افتد بر سرم نامه ام عمریست بر بال هما پیچیده است نکهت پیراهن یوسف ز رشک زلف او خویش را در پرده شرم و حیا پیچیده است در چمن تا از خرامش مصرعی را خوانده ام سر و بال قمریان را در حبا پیچیده است سیدا این آن غزل باشد که منعم گفته است چین پیشانی چو نقش بوریا پیچیده است سیدای نَسَفی