سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۸: ز رویش خانه ام لبریز بود از ماهتاب امشب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز رویش خانه ام لبریز بود از ماهتاب امشب به گرد کلبه ام چون هاله می گشت آفتاب امشب عرق از روی شرم آلود او می ریخت چون شبنم دماغ بزم روشن بود از بوی گلاب امشب به دست خاطر خود داشتم دامان دل جمعی پریشان بود از زلف حواسم پیچ و تاب امشب نمک در دیده ام می ریخت لبهای سخنگویش چو مژگان می پرید از چشم من رگهای خواب امشب چو شمع از سوز دل می سوختم بنیاد هستی را کرم فرمود و زد بر آتش سوزانم آب امشب به چشم هوش می کردم تماشا یار نو خط را نظر پوشیده می دیدم خط روی کتاب امشب به گرد قامتش چون سیدا گردیده می گفتم چراغ بزم را پروانه شد مرغ کباب امشب سیدای نَسَفی