سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۷: کدامین بزم از عکس رخت گلزار بود امشب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کدامین بزم از عکس رخت گلزار بود امشب که مژگان سر به سر در دیده من خار بود امشب نگاهم بود همچون شمع بازوبند مژگانم زبانم در دهن پیچیده چون طومار بود امشب به یاد زلف و مژگانت ز جا تا صبح میجستم مرا هر موی بر تن چون زبان مار بود امشب به کف تسبیح و در دل داشتم فکر سر زلفی زبان در ذکر و در خاطر غم زنار بود امشب درآمد ناگه از در آن بت نقاش از حیرت مرا مانند صورت پشت بر دیوار بود امشب به بزم وصل او از درد دل تا روز نالیدم در آغوش مسیحی طفل من بیمار بود امشب سرم در جستجویش سیدا می گشت چون ساغر جهان تاریک در چشمم چو زلف یار بود امشب سیدای نَسَفی