سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۸۹: هر که آرد در نظر آن پر حجاب آئینه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که آرد در نظر آن پر حجاب آئینه را گرد سر گردند ماه و آفتاب آئینه را آسمان بنشانده جامی آفتاب آئینه را کرده عکس روی او عالیجناب آئینه را چهره گلشن فریبش می نماید رنگها می توان ساخت مینای گلاب آئینه را می کند معلوم حال نیک و بد را جام می اعتباری نیست در بزم شراب آئینه را هر که شد کامل هنر افتد ز چشم روزگار می شود پیدا ز جوهر پیچتاب آئینه را در جهان با یکدگر هم پیشه را دل صاف نیست موج نگذارد دمی بر روی آب آئینه را چشمه آب بقا را خضر خورد و زنده ماند کرده اسکندر نمایان جای آب آئینه را هر که در دنیا ز خودبینی بپوشد چشم خویش می شمارد در نظر موج سراب آئینه را کشتی چشم سبکباران ز عرق ایمن بد همچو عکس آورده ام بر روی آب آئینه را طاقت نظاره خورشید نبود دیده را عکس رویش می کند چشم پر آب آئینه را سیدا آن ساده رو شبها چو بر یادم رسد می نهم در پیش رو جای کتاب آئینه را سیدای نَسَفی