سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۳۸: بر داغ غوطه زد دل عشرت سرشت ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر داغ غوطه زد دل عشرت سرشت ما آخر رسید چشم بدی در بهشت ما میر بساط دهر ز ما آنچه بود و برد بر سینه سنگ بسته دل همچو خشت ما از دور همتی بکن ای ابر نوبهار نزدیک شد که دود برآید ز کشت ما در سینه پر آتش ما داغ شد کباب محتاج روغنیست چراغ کنشت ما پیوسته چشم ماست به دست تو چون نگین دیوان صنع کرده چنین سرنوشت ما صاف است همچو آئینه دلهای اهل جاه چون آب روشن است به تو خوب و زشت ما روزی که حشر آئینه خود دهد جلا روشن شود به خلق جهان خوب و زشت ما ای سیدا به جبهه نداریم چین ز کس پیشانی گشاده بود سرنوشت ما سیدای نَسَفی