صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸: خطی که گشته به گرد جمال یار عیان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خطی که گشته به گرد جمال یار عیان «و ان یکاد» بود از برای چشم بدان رخش چو آتش و بر وی سپند دانه خال برای چشم بدست این زمان، همین و همان ز چشم و ابروی او زاهدا مشو ایمن ز ترک مست که دارد به خویشش تیر و کمان مگر ز قامت او شمع، دوش لافی زد که در مشافهه او را بریده اند زبان تو زاهدا ز می ناب رخ متاب و ببین نوشته سر می این دم به برگ تاک رزان کجاست مغبچه می فروش این ساعت که هست در کف او درد و غصه را درمان اگر چه صوفی بیچاره پیر شد اما هنوز در سر او آرزوی تست جوان صوفی محمد هروی