سوزنی سمرقندی
قصیده ها
شمارهٔ ۱۹۱ - در مدح دهقان غازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سپهر برین را همه بر سرفرازی شد از همت و قدر دهقان غازی کنون همچو بازیگران گاه کشتن کند همتش را همی بندبازی بود کهتری آرزو مهتران را که او رای دارد بکهتر نوازی نیاز آور و هر که یک روز پیشش بماند همه عمر در بی نیازی ایا سرفرازی که از خلق نیکو بر احرار شاید که تو سرفرازی ز خلق حوش تست شرمنده دایم چه مشک تتاری چه بان حجازی ز تو خلق پرورده عز و نازند که تو اصل سرمایه عز و نازی پدر از تو فرزند نازد ترا هم چنان باد فرزند کز وی نیازی بکم شاعری آن دهد کف رادت کی محمود غازی به مسعود رازی یکی ترک تازی زبان آمدستم به مهمان بی عشرت و عیش و بازی به ترکی و نازی بر او علم گفتم سر اندر نیارد به ترکی و تازی به سیم و بمی کرد خواهم من امشب بر آن ترک تازی زبان ترک تازی گرانی به صدر تو آوردم امروز که تا کار مهمانی ما بسازی به دریای آن سرو نازنده بالا کف راد خود را سوی کیسه بازی گرامشب گشاده شود حصن آب بت کنم باز فردا به پشتت غمازی درازی این قصه کوتاه کردم همه در بقای تو بادا درازی سوزنی سمرقندی