حکیم ناصر خسرو
خوان الاخوان
بخش ۱۰۶ - صف هشتاد و چهارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرد هشیار چون اندر قوت روحانی خویش نگرد که آنرا تمییز خوانند و آن یابد مرو را محیط شده بر همه قوتهای طبیعی و بنهد هر یکی را از آن قوتها به جایگاه خویش ، و قوت تمییز فرق کند میان چیزها به حقیقت و حکم کند بر طبیعتها ، از بهر آنک قوتهای طبیعی اندر چگونگی ها توانند رسیدن . چنانک چشم را قوت طبیعت است اندر رنگ و شکل و جنبش و آرام رسد اندر آنچ ازین قوت بیننده است، و این همه چگونگی است ، و همچنین مر گوش را قوت طبیعت است که اندر چگونگی شنیدنیها رسد ، و قوت چشندگی که او را ذائقه خوانند اندر رسد به چگونگی مزه ها از شیرین و تلخ و ترش و جز آن ، و قوت تمییز اندر چرایی چیزها رسد که مردم به قوت ممیزه داند که شکر چرا شیرین است و حنظل چرا تلخ است . و دانستن چرایی برتر از از چگونگی چنانک پیش ازین شرح آن گفتیم؟ اندر کتاب . پس آن قوت او بر چرایی چیزها پادشاه باشد . پس درست شد که این قوت روحانی پادشاه است بر قوت طبیعی . و نیز قوت روحانی تمییزی پادشاه است بر قئت طبیعی ، باندیشه بدل کند مر آن چیزها را کزین قوتهای طبیعت است . چنانک گرم را سرد اندیشد و سرد را گرم و خشک را تر اندیشد و تر را خشک و سپید را سیاه و شیرین را تلخ . و این همه مخالفان را باندیشه که مرورا اندر آن پادشاهی است بدل کند ، وقوت طبیعی مر چیزی را از آنچ بدل نتواند کردن مگر همچنان تواندش یافتن که هست ، اگر سرد است سرد یابدش وگر خشک است خشک یابدش. و چون رنگها و بویها و مزه ها و جز آن اندر قوتهای طبیعت است ، و قوت ممیزه بر طبیعت پادشاه است ، خوار آید نزدیک او این قوتها و بدل تواندش کردن سوی ذات خویش به فکرت ، وگر قوت ممیزه بر قوتهای طبیعی پادشاه نبودی عاجز بودی از اندیشه کردن بر مخالفت قوتهای طبیعی . حکیم ناصر خسرو