حکیم ناصر خسرو
خوان الاخوان
بخش ۸۰ - صف شصت و چهارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بباید دانستن که شرف و بها و تمامی و بی نیازی مر عقل کل را بدان است که او مبدع است و هیچ چیز برو... میانجی نیست . و چون حال چنین است روا نیست که هیچ چیز که ازو فرود است بدین مرتبت عقل رسد . و همه چیزها فرود ازوست از نفس و جز نفس . و گر نفس به مرتبت عقل رسد آنگاه لازم آید که مبدع جوهری دیگر باشد ، و نه این باشد که نفس همچو شد . و نیز مادت نفس از ابداع محض باید بی میانجی عقل باید که نفس همان فضیلت نیابد که عقل یافته است . بر رسیدن نفس بمرتبت عقل محال است . و نیز عقل اندر آفرینش برابر ذوات است ، و نفس برابر همتهاست و همتها را رسیدن نیست اندر منزلت ذوات ، از بهر آنک ذات اندر سه سال زمان ثابت باشد: اندر... پس نفس که همت است نرسد بمرتبت عقل که مانند ذات است . و چون نفس که او جفت عقل است بمرتبت عقل نرسد ، آنچ فرود از نفس است کمتر رسد بمرتبت عقل . و نیز عقل برابر هلیت است اعنی هستی . و نفس برابر ماهیت است اعنی چه چیزی ، و چه چیزی گرفتار است ببند جنسها و نوعها و طبیعت بر ماهیت محیط است ، و هلیت بیرون است از طبیعت ، و آنچ بیرون طبیعت باشد شریفتر از آن باشد که آنچ از اندرون طبیعت باشد . پس نفس نرسد بمرتبت عقل که نفس بمنزلت هلیت است ، و هر کجا ماهیت باشد آنجا هلیت باشد ، و کجا هلیت باشد آنجا ماهیت نباشد . و نیز آنست که نفس مر عقل راست و عقل مر نفس را نیست . و چیزی کز جهت ذات خویش بچیزی دیگر بازبسته باشد بمنزلت آن چیز که بدو باز بسته باشد نتواند رسیدن . پس نفس بمنزلت عقل نرسد که عقل متحد است بکلمت مبدع حق . و مبدع حق کلمت خویش را دور کرده است از گرانه شدن ، چنانکه گفت ، قوله قل لو کان البحر مداداً لکلمات ربی لنفد البحر قبل أن تنفد کلمات ربی و لو جئنا بمثله مداداً . گفت : که بگو اگر دریا مداد باشد مر سخنهای پروردگار مرا اسپری شود دریا پیش از آنکه اسپری شود سخنهای پرودگار من . و اگر ماننده آن مدد فرستادیمی مرورا و چیزی که او را کناره باشد رسیدن بدو ناممکن باشد ، از بهر آنک رسیدن بدو کناره شدن او بود ، و ایزد تعالی نفی کرد کناره شدن او ، پس هیچ چیز بمرتبت عقل نرسد . حکیم ناصر خسرو