حکیم ناصر خسرو
خوان الاخوان
بخش ۷۰ - صف پنجاه و هشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طبیعی مر کردار نفس کل را گویند ، و صناعی مر کردار نفس جزئی را گویند . و نفس کل مایه است مر طبیعت را و بجنباند مر پدید آوردهای خویش را ، و از کردار های خویش بعضی را نمو داد اعنی افزودن – چون رستنیها و بعضی را حس داد – اعنی شناختن – چون جانوران . و مر فعل او را بدین که کرد طبع خواندند ، و آنچ نفس جزئی کرد مرانرا صنع خواندند . و طبع عاجز نیست از پدید آوردن چیزهای عظیم بعلت بزرگی چون جانوران عظیم از پیل و مار وماهی و از پدید آوردن قبه فلک که آورده است و از هیکل های بزرگ چون کوهها . و نیز عاجز نیست از پدید آوردن چیزهای سخت خرد از جانوران چون پشه و مور و جز آن که اندر خردی خویش با صورتهای تمام اند ، و از رویانیدن چیز خرد چون کنجد و ارزن و تخم کو کنار و سپندان و جز آن که اندران تصرف کند بغایت لطافت . و مر صنعت را تصرف اندر میان چیزهای عظیم و میان چیز های عظیم خرد ، و بکند نفس جزیی چیزهایی که مانند باشد مر طبیعی را... بنگارد ، ولکن آن معنی که اندر طبیعی باشد اندر صناعی نباشد . چنانک مردم نتواند که از چوب دانه خرما تراشد چنانک هم بدان صورت باشد که دانه خرماست ، و هم بدان رنگ و هم بدان وزن باشد تا بدان جای که کرد خردمندی را بنمایی بدیدار نشناسد مران طبیعی را از آن صناعی ، ولکن چون اندر زمین بنشانی مران صناعی بنه روید چنانک طبیعی روید . و نیز اگر دانه او از یکدیگر جدا شود – یعنی که شکسته شود دانه خرما – و اندرو با راه یابد نروید . و مردم را اندر صنعت خویش این توانایی نیست که مران دانه بشکسته را همچنان اندام دهد که طبیعت اندام داده بود ، تا آن دانه ز پس آن شکستگی بروید . حکیم ناصر خسرو