فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۳۸۷: گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم می زنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم می زنی کشته گردد عالمی تا چشم بر هم می زنی نیست ممکن بیش ازین بیداد گر سنگین دلی بر وفاداران خود سنگ جفا کم می زنی دانه در دام بهر صید مرغی می نهی یا به قصد دل گره بر زلف پرخم می زنی این که داری در غمش ای دل صدای گریه نیست خنده بر غفلت دل های بی غم می زنی ای که در سر ذوق جام وصل داری نیست دور گر ز مستی سنگ رد بر ساغر جم می زنی شمع شام فرقتم بگذار تا سوزم رفیق می کشم خود را اگر از منع من دم می زنی برگزیدی از همه عالم فضولی فقر را دولتی داری که استغنا به عالم می زنی فضولی بغدادی