فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۱: کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار او خنده ام آمد میان گریه بر گفتار او او نه سرمست است من مدهوش محو حیرتم هست او در کار من حیران و من در کار او نیست دور از نسبتی گر هست حسن التفات بر دل بیمار من از نرگس بیمار او عالمی را ناله آم در ناله دارد روز و شب نیست مخصوص من بی دل همین آزار او دور کج رو خورد چون می خون من تا مست شد مستی او می شود معلوم از رفتار او دوش پیش چشم پرخون داشتم آیینه دیدمش خونین جگر از حسرت دیدار او بر فضولی بیش ازین مپسند بیداد ای صنم رحم کن بهر خدا بر ناله های زار او فضولی بغدادی