فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۷: شد واقف از خیال من آن مه بحال من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد واقف از خیال من آن مه بحال من نگذاشت فرق ضعف ز من تا خیال من بستم خیال کام دگر زآن دهن ولی کاری نکرد هیچ خیال محال من گفتم سگ توام سبب اینست غالبا کز من چنین گریخته وحشی غزال من گفتم ز رشک بر ورق لاله نقطه ایست گفتم این کنایه ایست ز رخسار و خال من بی خط سبز و زلف سیاه تو شاهدست بر روی زرد من رقم اشک آل من سر زد ز چاک سینه من آتش درون من مرغ آتشین پرم اینست بال من سودای عقل کرد فضولی مرا ملول حرفی ز عشق گوی بدفع ملال من فضولی بغدادی