فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۷: می نمایی رخ که خورشید جهان آراست این
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می نمایی رخ که خورشید جهان آراست این می زنی در عالمی آتش که رسم ماست این بر رهت افتاده ام یک ره نبینی سوی من با فقیران خود ای مهوش چه استغناست این برد راحت قامتت از جان و رفتارت ز دل وه چه رفتار لطیف و قامت رعناست این از قد و زلفت دل و جان را خلاصی مشکل است آفت جانهاست آن دام ره دلهاست این از تو روزی وعده قتلم نمی یابد وفا می کشد حسرت مرا امروز یا فرداست این ای خوش آن ساعت که در محشر مرا خوبان بهم ترسناک از دور بنمایند کآن رسواست این دوستان در سر فضولی را هوای عاشقیست خود نمی گوید ولی از طور او پیداست این فضولی بغدادی