ملا احمد نراقی
مثنوی طاقدیس
بخش ۱۷۰ - در بیان آیه انا عرضنا الامانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اختیار ظلم و جهل اندر بشر چونکه گردیدند جفت یکدگر قابل تکلیف ربانی شدند مورد فرمان سلطانی شدند گر نباشد اختیار آید خطا امر و نهی و وعده و زجر و عطا کی کسی می گوید آتش را بسوز یا به خورشیدی که عالم بر فروز هم ظلوم آنست کز ره بر کنار باشد و باشد رجوعش اقتدار آنکه او پیوسته باشد خود بره کردنش تکلیف ره باشد سفه ور نباشد شان او رفتن ز راه هست تکلیفش خطا بی اشتباه هم جهول آنست کو جاهل بود علم و عرفان را ولی قابل بود هر که باشد عارف هر نیک و بد از کجا محتاج فرمودن بود ورنه دانستن بود از او امید کی روا باشد به او وعد و وعید مدح باشد هم ظلوم و هم جهول در حق انسان نه ذم ای بوالفضول یا امانت هست بار اختیار که از آن گردیده انسان سوگوار آسمان و کوهها زان رم گرفت راست آدم ریش بن آدم گرفت بد ظلوم و بد جهول و بد فضول آمد و کرد این امانت را قبول از ظلومی پا ز حد برتر نهاد خویشتن را خواند سلطان کیقباد از تجرد دید در خود انبساط وز تعلق با دو عالم ارتباط علم دید و میل دید و خشم دید هوش دید و گوش دید و چشم دید گفت پهلو زد که در پهلوی من دور بادا چشم بد از روی من ملا احمد نراقی