ملا احمد نراقی
مثنوی طاقدیس
بخش ۱۵ - قصه ی کودک و ذلت طماع از طمع
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کودکی را بود نانی با عسل دیگری را نان تنها در بغل در عسل او را طمع آمد پدید دست خود را سوی آن کودک کشید کی برادر ای تو از نسل کرام نان تنها چون خورم من بردوام زین عسل بخشی مرا هم گر نصیب نبود از احسان و از لطفت غریب گفت می بخشم تورا گر سگ شوی چون روم دنبال من چون سگ دوی گفت گشتم من سگت بردار راه تا بیایم از پیت ای نیکخواه رشته ای افکند پس در گردنش از پی خود برد در هر برزنش او همی رفت و دویدش این زپی وغ وغی می کرد از دنبال وی گشت سگ از بهر انگشتی عسل زین عسل بهتر بود صد خم خل آدمی را سگ کند بی گفتگو ای تفو بر این طمع باد ای تفو دیده ی طامع که یا رب باد کور پر نمی گردد مگر از خاک گور چون شنید آن گرگ از خر نعل زر از طمع ابله شد و مفتون خر پس دوید از حرص تا نزدیک پای پای خر برداشت با دندان زجای تا ز دندان نعل زراندام را برکند زانجا و یابد کام را ملا احمد نراقی