ملا احمد نراقی
گزیده غزل ها و قطعه های | نراقی
شمارهٔ ۱۵: ای کاش شب تیره ی ما را سحری بود - تا در سحر این ناله ی ما را اثری بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای کاش شب تیرهٔ ما را سحری بود تا در سحر این نالهٔ ما را اثری بود آزادی ام از دام هوس نیست، ولیکن صیاد مرا کاش به صیدش گذری بود یک دیده گشودیم به روی تو و بستیم چشم از دو جهان و چه مبارک نظری بود از بیم ملامت رهم از میکده بسته ست از خانهٔ ما کاش به میخانه دری بود اجزای وجودم همه کاویدم و دیدم در هر رگ و هر پی ز غمت نیشتری بود کردم طلب مرغ دل از عشق و نشان داد دیدم که به کنج قفسی مشت پری بود از خون شدن دل زغم او چه غمم بود گر دلبر ما را ز دل ما خبری بود باز است به فتراک تو این دیده ی حسرت ای کاش مرا لایق تیرت سپری بود ناصِح که مرا پند همی داد «صفایی» امید اثر داشت، عجب بی بصری بود! ملا احمد نراقی