میرزا قاآنی
قطعه ها
شمارهٔ ۲۳: خازن میر معظم راوی اشعار من - آنکه می گوید بلا مفتون بالای منست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خازن میر معظم راوی اشعار من آنکه می گوید بلا مفتون بالای منست راوی شعر منست اما چو نیکو بنگری راوی اشعار نبود دزد کالای منست طبع موزون مرا دزدید و چون پرسم سبب گویدم کاین قامت موزون زیبای منست شعر شیرین مرا بر دست و چون جویم دلیل گویدم کاین خنده لعل شکرخای منست حالت بخت مرا در چشم خود دادست جای گو یدم کاین خواب چشم نرگس آسای منست هر پریشانی که من یک عمر در دل داشتم درکله جا داده کان زلف چلیپای منست رای رخشان مرا دزدیده اندر زیر زلف فاش می گویدکه این روی دلارای منست دزد کالای امیرست او نه تنها دزد من میر را آگه کنم زیرا که مولای منست تیرها دزدیده است از ترکش میر جهان گوید این مژگان خونریز جگرخای منست در میان سینه خود میر را دادست جای گوید این سنگین دل چون کوه خارای منست نرم نرمک هشته درع میر را زیر کلاه واشکارا گوید این زلف سمن سای منست کرده اندر جامه پنهان رایت منصور میر نیک می بالد به خودکاین قد رعنای منست گوش تا گوش او کشد هر دم کمان میر را گوید این ابروی خونریز کمانسای منست بسته است اندر ازار خویش شوشهٔ سیم میر گوید این ساق سپید روح بخشای منست لیک او با اینهمه دزدی امین حضرتست بندهٔ میر و امیر حکم فرمای منست میرزا قاآنی