سعدی شیرازی
غزلیات سعدی
غزل ۴۶: ساقیا می ده که ما دردی کش میخانهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقیا می ده که ما دردی کش میخانه ایم با خرابات آشناییم از خرد بیگانه ایم خویشتن سوزیم و جان بر سر نهاده شمع وار هر کجا در مجلسی شمعیست ما پروانه ایم اهل دانش را در این گفتار با ما کار نیست عاقلان را کی زیان دارد که ما دیوانه ایم گر چه قومی را صلاح و نیکنامی ظاهر است ما به قلاشی و رندی در جهان افسانه ایم اندر این راه ار بدانی هر دو بر یک جاده ایم واندر این کوی ار ببینی هر دو از یک خانه ایم خلق می گویند جاه و فضل در فرزانگیست گو مباش اینها که ما رندان نافرزانه ایم عیب توست ار چشم گوهربین نداری ورنه ما هر یک اندر بحر معنی گوهر یکدانه ایم از بیابان عدم دی آمده فردا شده کمتر از عیشی یک امشب کاندر این کاشانه ایم سعدیا گر بادهٔ صافیت باید باز گو: ساقیا می ده که ما دردی کش میخانه ایم سعدی شیرازی