سعدی شیرازی
غزلیات سعدی
غزل ۲۴: بیفکن خیمه تا محمل برانند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیفکن خیمه تا محمل برانند که همراهان این عالم روانند زن و فرزند و خویش و یار و پیوند برادر خواندگان کاروانند نباید بستن اندر صحبتی دل که بی ایشان بمانی یا بمانند نه اول خاک بوده ست آدمیزاد به آخر چون بیندیشی همانند پس آن بهتر که اول وآخر خویش بیندیشند و قدر خود بدانند زمین چندی بخورد از خلق و چندی هنوز از کبر سر بر آسمانند یکی بر تربتی فریاد می خواند که اینان پادشاهان جهانند بگفتم تخته ای بر کن ز گوری ببین تا پادشه یا پاسبانند بگفتا تخته بر کندن چه حاجت که می دانم که مشتی استخوانند نصیحت داروی تلخ است و باید که با جلاب در حلقت چکانند چنین سقمونیای شکرآلود ز داروخانهٔ سعدی ستانند سعدی شیرازی